لبم خدا
عصمت نام خدا بر قلبم
قاب عکس خانه ذکر خدا
خرابه ها زان مصرع دل معمورم
محصور شده قلبم ذکر خدا
جانم بشنو زین شعر حرفم
اول آخر ظاهر باطن قلبم خدا
من محمد عربی ام
من محمد عربی ام از تبار ایزدی ام
من پیغمبر ازلی ام از بهارم ابدی ام
من سلام اولی ام از خدا تجلی ام
من حیدر علی ام از بستر ولی ام
من حیدر علی ام از بستر ولی ام
من هرم سلمی ام از عصر فاطمی ام
من شاعر خاتمی ام از نسل عبری ام
من رهبر حکمی ام از سلیمان عزمی ام
من زمین ذهبی ام از شبان امی ام
من خاک مدنی ام از قرآن مکی ام
من عترت عربی ام از منت عبری ام
معصومه یارم شکست
ز خدا خدا نگاشتم که قلبم عاشق ترینم
معصومه یارم شکست دل من عاشق ترینم
به دلت نامه نگاشتی که من هم عاشق ترینم
ز خدا خدا نگاشتم که خدا هم عاشق ترین است
دل من خدا را خدا کرد که دلم عاشق ترین
به خدا خدا نوشتم که دلم رنگ زمین
به خدا خدا نوشتند که من دلم عشق غمین
به تحریر قلبم نوشتم با قلم نگاشتم
به خدا خدا را دیدم که قلم قلب زمینم
به خدا قلبم بنویسد که خدا را عاشق ترینم
ز خدا خدا نگاشتیم که دل من چشم زمین است
چشم من کفر تو باشد ز خدا خدا نگاشتم
ذکرم بنگارید که خدا را عاشق ترینم
به دلم خدا نوشتم که دلم مست سمین است
معصومه یارم نگاشتم که بگوید عاشق ترین است
به دلم خدا نگاشتم که بگویم عاشق ترینم
به خدا نگاشتم امشب که سکوتم می شکند
معصومه یارم بنگارید و مرا ز خدا بنویسید
به خدا خدا نگاشتم ز خدا خدا خدا را
ز خدا خدا خدا را به خدا خدا خدا را
شبی چند حزین نوشتم ز خدا حزین ندارم
به دلم دلم نگاشتم ز خدا خدا خدا را
شبی چند غمین نگاشتم ز خدا خدا خدا را
به دلم معصومه تنها به دلم مزاری تنها
دل من گشته به نامت ز خدا خدا خدا را
به خدا خدا خدا را ز دلم معصومه ننگم
به نصیب روزگارم چشم من تمام دنیا
به حرم خدا نگاشتم ز خدا خدا را
دل من بانوی تنها ز خدا خدا خدا را
دل من دعایی خسته به خدا خدایی مسته
دل من جدایی خسته ز مزارم منگارید ز دعا دعا دعا را
به خدا خدا نوشتم که حسینم سر بریدن
به خدا خدا نگاشتم دل من کوثر ندارد
به خیالی خسته گفتن دل من همسر ندارم
به خیالی خسته گفتن دل من همسر ندارم
ز خدا خدا نگاشتم به فاطمه ی زمینم ز خدا خدا نگاشتم
ز خدایم بنویسید ز خدا هم خداترست